- دسته: واژگان چشم پزشکی
- بازدید: 8658
واژگان چشم پزشکی | ||
---|---|---|
معادل فارسی | تعریف | واژه لاتین |
ملتحمه | مخاط پوشاننده خلف پلکها (پشت پلکها) و قسمت جلوی صلبیه (سفیدی چشم) را ملتحمه میگویند که در لبه پلک به پوست و در وسط به قرنیه متصل میشود. | Conjunctiva |
صلبیه یا اسکلرا | بافت متراکم و سفیدی است و خارجیترین لایه چشم است که تقریبا بطور کامل از کلاژن تشکیل شده است و در جلو سفیدی چشم را تشکیل میدهد. | Sclera |
قرنیه | بافتی است شفاف در جلوی چشم و روی عنبیه که در محل لیمبوس به اسکلرا متصل میشود. | Cornea |
مشیمیه یا یووآ | لایه میانی چشم و لایه پر عروق تغذیه کننده چشم است این لایه در جلو عنبیه و جسم مژگانی را تشکیل میدهد. | Uvea |
عنبیه | عضو پهنی است مماس بر روی عدسی که قسمت رنگی چشم را تشکیل داده و قطر مردمک را کنترل میکند. | Iris |
عدسی | عضوی است محدب الطرفین بدون رگ و شفاف در جلوی چشم که با عمل تطابق تصاویر را به روی شبکیه تشکیل میدهد. | Lens |
شبکیه یا رتین | شبکیه بافتی است عصبی که سطح داخلی 3/2 پشت کره چشم را پوشانده است. سلولهای شبکیه مسئول تبدیل محرک نوری به موج عصبی میباشند. | Retina |
زجاجیه | ماده ژلهای بدون رگ و شفاف میباشد که فضای داخل چشم (اتاق خلفی) را پر میکند و در تماس با عدسی ، شبکیه و سر عصب بینایی قرار دارد. و حدود 3/2 حجم و وزن کره چشم را تشکیل میدهد. | Vitreous |
پریمتری | به کمک این روش اختلال میدان دید را تشخیص داده و پیگیری میکنند. | Perimetry |
افتالموسکوپی | یعنی بررسی داخل چشم توسط چشم پزشک | Ophthalmoscopy |
افتالموسکوپی مستقیم | دستگاه متالموسکوپ مستقفیم دستی ، تصویری یک چشمی ایجاد میکند و پزشک ته چشم را با این وسیله معاینه میکند. | direct |
افتالموسکوپی غیر مستقیم | افتالموسکوپی غیر مستقیم وسیلهای است تخصصی ، دید دو چشمی برای معاینه قسمت خلفی چشم (از قبیل شبکیه) که بعد از گشاد کردن مردمک که با دارو و قطره انجام میشود. | indirect |
اسلیت لامپ | وسیلهای است برای معاینه چشم که در این وسیله پس از ثابت کردن وضعیت چشمهای بیمار در موقعیت مناسب ، پرتوی نوری مشخص در چشم تابانده میشود که با کمک این وسیله از لبه پلک تا جلوی زجاجیه را میتوان معاینه کرد. | Slit lamp |
تونومتری | وسیله اندازه گیری فشار داخل چشم میباشد. | tonometry |
گل مژه | عفونت غدد پلک را هوردئولوم یا گل مژه میگویند که به صورت درد وتورم و قرمز میباشد. | hordeolum (Stye) |
بلفاریت | التهاب دو طرفه مزمن شایع در لبه پلکهاست که با علایم تحریک ، سوزش و خارش لبه پلک و گاهی قرمزی و پوسته ریزی لبه پلک بروز میکند. | Blepharitis |
اشک | اشک لایهای به ضخامت 10-7 میکرومتر روی ملتحمه و قرنیه چشم ایجاد میکند و نقش حفاظت و مرطوب کردن و تغذیهای دارد. | Lacrima |
پتوز یا افتادگی پلگ بالا | عبارتست از پایین بودن غیر طبیعی جای یک با هر دو پلک فوقانی | Petosis |
داکریوسیستیت | عفونت کیسه اشکی که اغلب به دنبال انسداد مجرای اشکی بینی (نازولاکریمال) رخ میدهد. | Dacryocystitis |
کنژنکتیویت یا التهاب ملتحمه | التهاب ملتحمه که با پرخونی و قرمزی ، اشک ریزش ، سوزش ، ترشحات و ... مشخص میشود. | Conjunctivit |
زخم قرنیه یا کراتیت | کرلاتیت به زخم قرنیه گفته میشود که علایم آن به صورت تحریک ، فوتوفوبی (ترس از نور) اشک ریزش و کاهش بینایی میتواند باشد. | Keratitis |
یووئیت | یووئیت یا التهاب یووه آ به التهاب مشیمیه (کوروئیدیت) جسم مژگانی (یووئیت میانی) یا عنبیه (ایریت) اشاره میکند. البته به التهاب شبکیه (رتیست) التهاب عروق شبکیه (داسکولیت) و عصب اپتیک (نوریت اپتیک) هم اصطلاحا یووئیت میگویند. | Uveitis |
در رفتگی عدسی | دررفتگی عدسی میتواند به علت ضربه و ... اتفاق بیافتد که ممکن است با قرمزی چشم و تاری دید و یا بدون علامت باشد. | Ectopia lentis |
دکولمان یا جداشدگی شبکیه | به جدا شدن شبکیه حسی از اپی تلیوم پیگمانه شبکیه گفته میشود. که در بعضی از بیماریها یا ضربه چشم رخ میدهد. | Retinal detachment |
انسداد شریان (سرخرگ) شبکیه | انسداد سرخرگ شبکیه که بسته به محل گرفتار باعث کاهش دید، یا از بین رفتن بینایی بطور کامل و یا اختلال در میدان دید میشود. | Retinal artery occlussion |
انسداد ورید شبکیه | در این بیماری سیاهرگ شبکیه درگیر است و باعث اختلال دید میشود. | Retinal Vein Occlussion |
عصب اپتیک یا عصب بینمایی | عصب دوم مغزی است که تحریکات و امواج را از چشم به مغز متنقل میکند. | Optic Nerve |
نوریت اپتیک | التهاب عصب اپتیک و سرعصب در داخل چشم میباشد. که شایعترین علت آن میلین زدایی عصب میباشد. | Optic Neuritis |
پاپیل ادما | احتقان غیرالتهابی دیسک اپتیک (سرعصب) است که ناشی از افزایش فضار داخل جمجمه میباشد. | Papiledema |
نیستاگموس | عبارتست از نوسانات تکراری و ریتمیک یک یا هر دو چشم در یک یا تمام میدانهای نگاه که به صورت پاندولی یا پرشی میباشد. | Nystagmus |
هایفما | ضربه به چشم میتواند با پارگی رگهای عنبیه باعث خونریزی در زلالیه شود که به آنها هایفما میگویند. | Hyphema |
پیرچشمی | با عینک با عدسی کروی محدب اصلاح میشود. | Presbyopia |
نزدیک بینی | در نزدیک بینی تصویر اشیا دور دست ، در چشم بدون تطابق ، بر روی شبکیه متمرکز نمیشود و فرد اشیا دور را راحت نمیبیند. که با عینک با عدسی کروی مقعر قابل اصلاح است. | Myopia |
دوربینی یا هیپروپی | در فرد دوربین مشاهده اجسام نزدیک نسبت به مشاهده اجسام دور تطابق بیشتری نیاز دارد. و برای دید نزیک مشکل دارد. | Hyperopia |
آستیگماتیسم | در این حالت چشم تصویری با نقاط یا خطوط کانونی متعدد ایجاد میکند. علت معمول آستیگماتیسم وجود اختلال در شکل قرنیه است، البته عیب عدسی نیز ممکن است دخیل باشد. | Astigmatism |